روستای وامنان ، شهرستان آزادشهر

فعالیت در کشاورزی و صنایع دستی

۴۰سال سابقه فعالیت

ارسال محصولات به سراسر کشور

سمانه شاملو

سمانه زیاد هم مسن نیست . او مثل بقیه زنان روستایی یک چادرشب به کمرش می بندد. از همان چادرشب هایی که حتما خودش بافته است. این چادرشب انگار نمادی است از کار و تلاش. انگار که آنها کمر همت را بسته اند و همیشه آماده اند تا کاری را در جایی به سرانجام برسانند. سمانه سه پسر دارد. پسر اولی و آخری ازدواج کرده اند و پسر وسط هنوز در خانه پدری زندگی می کند. منزل سمانه در وامنان در انتهای یک کوچه خاکی قرار دارد. سمانه و همسرش علی سالها در این منزل زندگی کرده و سه پسر را بزرگ کرده اند که آنها هم مثل پدر و مادرشان فعال و هنرمند هستند.

یکی بود، یکی نبود

خودش را اینطوری معرفی می کند. سمانه شاملو هستم از روستای وامنان.

در کارهای کشاورزی و صنایع دستی فعالیت دارم . همسرم علی در تمام کارها همراه و پشتیبان من بوده و هست. در کار کشاورزی گندم، جو، عدس ، لوبیاچیتی و زعفران می کاریم. باغ میوه و تعدادی گوسفند هم داریم که هرسال با فروش همین محصولات زندگی خود و بچه ها را اداره و مدیریت می کنیم. کشت و برداشت و کارهای کشاورزی را بیشتر همسرم انجام می دهد. من هم گاهی برای برداشت عدس و گندم و جو در کنار همسرم در زمین کار می کنم اما بیشتر در منزل هستم و کارهای صنایع دستی و بقیه کارها را انجام می دهم. سمانه و علی هر دو ۵۲ ساله اند و حالا تنها یکی از پسران همراه آنها زندگی می کند.

سمانه و علی

 

سمانه در لابلای حرفهایش کمی مکث می کند و به کار با چرخ بافندگی اش مشغول می شود. می پرسم این چرخ ها اسم خاصی ندارند ؟ و با جواب جالبی روبرو می شوم.

می گوید ما به این چرخ ها می گوییم چاله . اینجا از قدیم اسم این چرخ ها، چاله بود. هرچند که امروزی ها از لفظ کارگاه برای این چرخ های ریسندگی استفاده می کنند اما او از فلسفه کلمه چاله برای ما می گوید. اینکه در قدیم برای اینکه این چرخ ها را در خانه ها مستقر کنند یک چاله توی زمین می کندند. خانه ها در قدیم از گل درست می شده اند و برای کار بافندگی، زمین گلی را می کندند و یک چاله ایجاد می کردند طوریکه یک نفر می توانست در آن بنشیند و بعد وسایل چوبی یا فلزی مربوط به دستگاه روی چاله قرار می گرفت به همین دلیل است که هنوز هم در وامنان سمانه و زنهای دیگر به این کارگاهها می گویند چاله.

او در حال بافتن حوله های نخی است. صدای قیژ و قیژ چرخ، سکوت بین ما را می شکند. می گوید در هر روز می توانم ۵ متر حوله ببافم. او یک رول پنج متری از حوله بافته است که بین هر نیم متر ریشه دارد. سمانه چرخ را متوقف می کند و حوله ها را پایین می آورد و حوله ها را یکی یکی از محل ریشه ها می برد. طوریکه نصف ریشه برای هر حوله باقی می ماند. بعد ریشه ها را با دست صاف می کند و حوله ها را تا می کند.

سمانه در حین کار کردن برای ما توضیح می دهد که اینها حوله دست و صورت است و حوله حمام هم می بافم. بعد سمانه ما را به طبقه بالای خانه اش می برد و یک بقچه بزرگ می آورد. ما با هیجان آن را باز می کنیم. توی بقچه پر است از حوله های دست و حمام، چادرشب های چهارخانه ی قرمز و آبی و سفره های پارچه ای و رنگی که تمام آنها کار دست خودش است. رنگهای زنده و جذاب این سفره ها و حوله ها ما را به وجد می آورد و همانجا دست به کار خرید می شویم. بعد سمانه لباسهای محلی زیبایی را به ما نشان می دهد که خودش دوخته و تزیین کرده است. این محصولات سمانه به قدری زیبا و رنگارنگ هستند که دلت می خواهد آنقدر پول داشته باشی تا همه اش را بخری. سمانه می گوید مشتریان من اغلب از همین زنان روستا هستند که معمولا اینها را برای سوغاتی می خرند. راستی سمانه روسری و شال هم می بافد و خانم های زیادی طرفدار کارهای دستی زیبا و رنگارنگ او هستند.

در سفر بعدی در ماه خرداد همراه سمانه به زمین عدس و جو می رویم. سمانه می گوید عدس ها را پاییز پارسال کاشته ایم و حال برداشت می کنیم. سمانه و همسرش عدسها را با دست از زمین می کنند. دست های آنها به خاطر کار زیاد و سخت تاول زده و خشک شده است. سمانه از سختی های برداشت محصول می گوید. می گوید زمین مال خودمان نیست. او با لهجه محلی خود می گوید که ما فقط عدس ها را «جمع باری» می کنیم و خودمان سودی نمی بریم. سمانه همانطور که مشغول جمع آوری عدس هاست می گوید این عدس ها را بعد از برداشت می دهیم به تراکتور تا به محل کوبیدن ببرد. عدسها را می کوبند و کاه را از عدس جدا می کنند. عدس برای فروش می رود و کاه را برای گوسفندان استفاده می کنیم. می گوید هرچند که این برداشت برای خودمان سودی ندارد اما همین که می توانیم کاه آن را برای گوسفندها ببریم باز هم خوب است.

 

سمانه فقط یکی از زنان زحمتکش روستایی است که به قوت بازوی خود تکیه کرده و با تلاش و بی توقع نان بازویش را می خورد. زنان زیادی در روستاهای زیادی هستند که سالهاست با همین روش زندگی کرده اند.

هرچند که از سمانه بارها تقدیر شده و به عنوان زن نمونه در شبکه های استانی هم به روی آنتن رفته اما هیچکدام از اینها برای او به اصطلاح آب و نانی به همراه نداشته است.

ما در تیم انجیلو در تلاشیم تا این زنان ساده و زحمتکشی را که هنوز در روستاها با همان صفای قدیم زندگی می کنند پیدا کنیم و با معرفی آنها، با یک تیر دو نشان بزنیم. اول اینکه بتوانیم شما را با محصولات باکیفیتی که مستقیما از خود روستاها متولد می شوند آشنا کنیم و بعد با کمک هم زنجیره ای تشکیل دهیم تا سود اصلی به دست روستایی برسد. شما هم می توانید با خرید این محصولات در انتقال ارزشها در یک زنجیره بزرگ سهیم باشید. پس به خانواده بزرگ انجیلو بپیوندید.

پروژه های مرتبط