روستای شفیع آباد ، شهرستان رامیان

پنج هکتار زمین کشاورزی

12 سال سابقه فعالیت

ارسال محصولات به سراسر کشور

خاله معصومه

در روستاهای شمالی ایران کشاورزی و تمام فعالیتهایی که منجر به درآمد برای خانواده می شوند به طور تنگاتنگی با زنان خانواده گره خورده است. در اینجا زنان از قدیم پابه پای مردان کار و فعالیت کرده اند و نقش بزرگی در تامین هزینه های خانواده داشته اند.

می خواهیم قصه یک زن از دیار گلستان را بگوییم. یک زن روستایی که با سرسختی و مقاومت یک زندگی را ساخته است.

قصه این زن پر از فراز و نشیب هایی است که شاید آدم ها تویش به معنای واقعی کلمه  کم می آورند. اما او کسی بود که نه تنها کم نیاورد بلکه مردانه ایستاد و جنگید. هنوز هم نمی دانم از لقب مردانه برای چنین زنانی استفاده کنم یا نکنم؟ چرا که باور دارم زنانی هستند که در مردانگی از مردان هم سرترند.

حاجیلری ها

یکی بود، یکی نبود

فاطمه حاجیلری یک زن 54 ساله اهل روستای شفیع آباد فندرسک است. او به گفته خودشش هیچ حمایتی نداشت و تنها با اتکا به همت و پشتکار خودش زندگی را مدیریت کرده است. او از سالهای بی پولی و سختی اش حرفها و قصه های زیادی دارد. یادآوری آن سالها برای این زن سختکوش به قدری دردناک است که هنوز شروع به صحبت نکرده اشکش سرازیر می شود چهره اش برافروخته می شود و و وسط بغضش تنها می تواند بگوید ما خیلی سختی کشیدیم و بقیه حرفها در گلویش گیر می کند و بالا نمی آید. گریه اجازه صحبت نمی دهد و از جمع بیرون می رود . یکی از دخترها برای دلداری مادر می رود.

او سه دختر و دو پسر دارد. البته پسر دومی را در حادثه ای از دست داده است. پسر بزگتر ازدواج کرده و دو بچه دارد ولی همراه با همسر و بچه هاش در همان حیاط خانه پدری زندگی میکند. در اینجا تمام خانواده هنوز دور هم جمع هستند. آنها با هم کار می کنند و توی تمام فعالیتها با هم شریک هستند طوریکه با دیدن آنها نامهربانی ها و دوری ها در زندگی شهری را ناخودآگاه با زندگیشان مقایسه می کنی و دلت گرم می شود که هنوز هم هستند چنین خانواده هایی که پشت به پشت هم داده باشند و همگی با صفا و صمیمت در کنار هم زندگی کنند. شاید هم کمی ته دلت یک زندگی با آن همه صمیمیت و سادگی را آرزو کنی

در خانواده حاجیلری مادر نقش کلیدی و محوری دارد. او می گوید ما بیسواد بودیم و زمین کشاورزی هم نداشتیم. او سواد و داشتن زمین را دو تا عامل مهم کسب درآمد می داند و بارها تاکید می کند که ما هیچکدامش را نداشته ایم و از روزهای فقر می گوید که برای تامین هزینه های مدرسه بچه ها مجبور می شده دخترها را برای کار به زمینهای کشاورزی ببرد. در دوره ای که شاید خیلی از دختران دیگر فقط درس می خوانده اند دختران خانواده حاجیلری هنوز از مدرسه نیامده لباس مدرسه را با لباس کارعوض می کردند و پابه پای بزرگترها کار می کرده اند و مزد دریافت می کرده اند. مادر خانواده حاجیلری می گوید به دخترها گفته بودم اگر می خواهید مدرسه را ترک نکنید باید کار کنید. مادر خانواده به تنهایی در مقابل حرف و حدیث هایی که اینطور وقتها توی روستاها می پیچد می ایستد. جامعه و دیدگاه روستایی معتقد بوده اند که وقتی برای تامین هزینهه ای دختران با مشکل روبرو هستی چرا آنها را به مدرسه می فرستی. آنها را شوهر بده . اما او که خودش بیسواد بوده نمی خواهد دخترانش در خانه شوهر یک زندگی سخت مثل خودش را بگذرانند. اون راه نجات دختران را در درس خواندن می داند و به دخترانش یاد می دهد که دست را به جای دراز کردن جلوی دیگری به زانوی خودشان بزنند و به خود تکسه کنند. شاید همین سرسختی و همت این مادر بود که این سه دختر هم تحصیلکرده شدند و هم اهل کار و تلاش. شاید آن سختی ها بود که باعث شده دختر کوچک خانواده که مهندسی شیمی اش را از دانشگاه تهران گرفته الان در مرحله تاسیس کسب و کار شخصی خودش است و راه و رسم تلاش و همت و استقلال را بلد است.

این سه خواهر الان در کنار مادر خود که با وجود بیسوادی تمام درسهای زندگی را بی کم و کاست به آنها یاد داده مشغول کار و فعالیت هستند.

خانه آنها که به گفته خودشان در ابتدا یک اتاق تنها بوده و حتی دیوار نداشته الان با همت آنها به یک باغ بزرگ و باصفا تبدیل شده که در آن 30 نوع درخت کاشته اند.

آنها با افتخار می گویند که ما اصلا میوه نمی خریم. چون تمام میوه ها را داریم. آنها تقریبا تمام محصولات خوراکی خودشان را خودشان کشت و تولید می کنند و نه تنها پولی برای خردی آنها پرداخت نمی کنند بلکه در ازای فروش محصولات باکیفیت خودشان پول هم دریافت می کنند.

اقتصاد این خانواده با همت مادر و سه تا دختر و کمکها و حمایتهای مردان خانواده رونق خیلی خوبی گرفته. محصولات آنها طعم دسترنج و تلاش می دهد و توانسته جای خود را به خوبی در میان مشتریان باز کند.

ما در انجیلو در نظر داریم تا این آدمهای اصیل را پیدا کنیم . آدمهایی که هنوز سادگی و پاک بودن را با هیچ چیز معاوضه نکرده اند. آدمهای ساده ای که در روستاها سالها زحمت کشیده اند و هیچوقت دیده نشده اند.

ما در انجیلو به دنبال محصولات اصل اصل هستیم. ما می خواهیم مربای ما همان طعم مربای قدیم مادربزرگ ها را بدهد . برای همین می گردیم و اینطور آدمها را پیدا می کینم. آدمهایی که هنوز بوی قدیم ها رو می دهند و کنارشان هنوز آن صفای قدیم را حس می کنی. ما در انجیلو معتقدیم که محصول اصیل و باکیفیت از آدمهای واقعی و اصیل و باکیفیت به دست میاد . برای همین می گردیم و این آدمها را پیدا می کنیم. آدمهایی که قصه زندگیشان برای همه ما الگویی از تلاش و کم نیاوردن باشد.

ما تلاش می کنیم با معرفی این آدمها شما را به جوامع اصیل و روستایی وصل کنیم تا محصولات باکیفیت را بخرید. از طرفی شما می توانید با خرید از این خانواده ها در یک فرآیند کارافرینی اجتماعی سهیم باشید تا زحمت کشاورزان ساده و روستایی توسط واسطه ها به هدر نرود . همه ما می توانیم کمک کنیم تا این سطح از فقر و محرومیت را دختران کمتری تجربه کنند.

پروژه های مرتبط